کد مطلب:212655 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:41

اندرزهای بویزید بسطامی
بعضی از مورخین مانند ابن خلكان، سخنان حكمت آمیزی از بویزید بسطامی نقل كرده اند كه ما به پاره ای از آنها اشاره می كنیم:

«سئل بای شی ء وجدت هذه المعرفة، قال: ببطن جائع و بدن عار» - از او پرسیدند كه این درجه از شناخت حق را به چه وسیله به دست آوردی؟ گفت: با شكم گرسنه و بدن برهنه. [1] .

بویزید می گفت: «لو نظرتم الی رجل اعطی من الكرامات حتی یرتفع فی الواء، فلا تغتروا به حتی تنظروا كیف تجدونه عند الامر و النهی و حفظ الحدود وداء الشریعة» - اگر مرد عارفی را در حین ملاقات دیدید كه از او خارق عادتی سرزد، تا به این اندازه كه در هوا پرواز كند، فریب آن حالات را نخورید تا آن گاه كه به نظر دقیق ببینید كه در مقام اطاعت اوامر و ترك نواهی پروردگار چگونه است و در حفظ حدود و اداء وظائف كوشاست، یا نه؟ [2] .

وقتی از او درباره ی علم و دانش سؤال كردند، گفت: طلب علم و اخبار از كسی پسندیده است كه از علم به معلوم و از خبر پی به مخبر برد. اما كسی كه برای مباهات و افتخار، دانشی به دست آورد و بدان وسیله خود را برای دیگران زینت دهد تا در نظر مخلوق عزیز و محترم شود، هر روز از حق دورتر و مهجورتر گردد. در دنیا خواری و مذلت بیند.

از بویزید پرسیدند كه مردم را در راه حق چه چیز در دنیا بهتر و خوش تر است؟ گفت: دولت مادرزاد. گفتند: اگر نبود؟ گفت: تن توانا. گفتند: اگر نبود؟ گفت: چشمی بینا. گفتند: اگر نبود؟ گفت: گوشی شنوا. گفتند: اگر نبود؟ گفت: مرگ ناگهانی.

و نیز گفته: اگر همه ثروتهایی كه به خلق داده شده، به شما داده شود، ذره ای خوشوقت نشوید و اگر همه گرفتاریها در راه شما بیاید، سر مویی نومید نگردید كه نه آن را بقایی است و نه این را ثباتی.

وقتی بزرگی بدو گفت كه مرا چیزی گوی كه باعث رستگاری من گردد. گفت: برو و



[ صفحه 84]



دو حرف از علم یاد گیر كه همین است و بس. اول آن كه بدانی خدای تعالی بر حال تو مطلع است در همه حال؛ دوم آن كه بدانی از عمل تو بی نیاز است، در تمام احوال.

از او پرسیدند كه نشانه دوستان خدا و فرمانبرداران حق چیست؟ گفت: كسانی كه سه خصلت در آنان باشد: اول - سخاوتی چون سخاوت دریا. دوم - شفقتی چون شفقت آفتاب. سوم - تواضعی چون تواضع زمین. [3] .

از او پرسیدند كه چه نحو زندگی نیكوست؟ گفت: عیش زندگی در علم است و لذت آن در محبت و راحتش در معرفت و بسیاری روزی در ذكر.

و نیز گفته است: چنان نمای كه هستی، یا چنان باش كه نمایی. [4] .

وقتی از او پرسیدند كه روی آب توانی رفت؟ گفت: چوب روی آب می رود. گفتند: در هوا توانی رفت؟ گفت: مرغ در هوا پرواز می كند. گفتند: در یك شب به كعبه توانی رسید؟ گفت: جادوگری در یك شب چندین مرحله راه طی می نماید. گفتند: پس كار عارفان و مردان خدا چیست؟ گفت: آن كه دل در كس نبندند جز خدای، و نخواهند جز خدای، و با مردمان نیكی كنند و محشور باشند از برای خدای.

خواجه عبدالله انصاری این كلام را این گونه اقتباس كرده است:

گر بر هوا پری، مگسی باشی و اگر بر آب روی، خسی باشی، دل به دست آر تا كسی باشی



از تن و نفس و عقل و جان بگذر

در ره حق دلی به دست آور



آن چنان دل كه وقت پیچاپیچ

جز خدای اندر او نگنجد هیچ [5] .



نویسنده گوید: مناجات و كلمات معراجیه ای از ابویزید، در تذكرة الاولیاء، و نامه دانشوران، و سایر كتب در این زمینه، نقل شده است.

قبر بایزید در بسطام - كه از ابنیه شاهپور ذوالاكتاف است - در جنب قبر حضرت محمد بن جعفر الصادق علیه السلام قرار گرفته است.


[1] تاريخ ابن خلكان، ج 1، ص 261.

[2] تاريخ ابن خلكان، ج 1، ص 261.

[3] نامه دانشوران، ج 4، ص 163.

[4] تذكرة الاولياء، ج 1، ص 155.

[5] نامه دانشوران، ج 4، ص 166.